خبرخبر سیاسی

نگرانی‌های پوتین برای سوریه :روسها تاکجا پای دمشق ایستاده‌اند؟

مسکو، تنها چند روز پس از نشست جی۲۰ در سن پترزبورگ به نوعی در روند سیاست خاورمیانه مرکزیت خود را یازیافته است. از سویی ولادیمیر پوتین با این اقدام زیر پای اوباما و اولاند را نیز خالی کرد؛ دو کشوری که وزرای خارجۀ آنها تلاش‌های زیادی طی روزهای اخیر برای ایجاد ائتلافی بین المللی برای حمایت از اقدام نظامی علیه دمشق صورت داده بودند…

پیدا کردن راهکاری سیاسی برای بحران سوریه می تواند پرستیژ روسیه را در سطح بین الملل افزایش دهد آنهم در حالیکه این کشور از زمان فروپاشی شوروی منزوی است. از سویی به آن اجازه می‌دهد که به زور در پرونده ایران نیز ورود پیدا کند.

pootin 23445
ارائۀ پیشنهاد تحت کنترل قرار دادن زرادخانه‌های شیمیایی سوریه از سوی روسیه در روز دوشنبه (۹ سپتامبر) از چند جهت حائز اهمیت است: در حالیکه پیشتر سکوت ولادیمیر پوتین در اواخر ماه اوت -به اشتباه- نوعی تسلیم در مقابل حملۀ غرب برداشت شد، کرملین با این اقدام ابتکار عمل در بحران سوریه را دست گرفت.
مسکو، تنها چند روز پس از نشست جی۲۰ در سن پترزبورگ به نوعی در روند سیاست خاورمیانه مرکزیت خود را یازیافته است. از سویی ولادیمیر پوتین با این اقدام زیر پای اوباما و اولاند را نیز خالی کرد؛ دو کشوری که وزرای خارجۀ آنها تلاش‌های زیادی طی روزهای اخیر برای ایجاد ائتلافی بین المللی برای حمایت از اقدام نظامی علیه دمشق صورت داده بودند.
اما هدف روسها از این اقدام چیست؟ آنها چه منطقی را در پرونده سوریه دنبال می‌کنند؟ واقعیت اینست که روسها از پیگیری این سیاست ۳ هدف را دنبال می‌کنند: حمایت بی چون و چرا از رژیم بشار اسد، منافع نظامی کرملین در دمشق و در نهایت حفظ فضای رقابتی جنگ سرد که پوتین را در مقابل ایالات متحده آمریکا در چهار گوشۀ دنیا قرار می‌دهد.
با این حال هیچیک از این استدلال‌ها، برای فهم موقعیت روسیه کافی به نظر نمی رسد. هر چند که ارتباطات- متغیر- موجود از زمان جنگ سرد میان اتحاد جماهیر شوروی و حافظ اسد، پدر بشار اسد وجود دارد، اما این ارتباط در مورد ولادیمیر پوتین و بشار اسد- که در غرب درس خوانده و نه در مسکو- وجود ندارد.
از طرفی پایگاه مشهور دریایی روسیه در طرطوس سوریه نیز تنها یک توقف‌گاه لجستیک برای تفنگداران جنگی روسیه است؛ که در شرایط فعلی به این کشور اجازۀ ایفای نقش و بازیگری نظامی مهم و مشخصی را در مدیترانۀ شرقی نمی‌دهد.
به علاوه سوریه در سال ۲۰۱۱ تنها ۵% از سفارشات تجهیزات نظامی روسیه را تشکیل می‌داد که البته پیش از آغاز بحران در سوریه روسها از ارسال و تحویل آنها خودداری کردند؛ تجهیزات سنگینی همچون (شکاری میگ۳۱، موشک‌های دوربرد ضدهوایی اس۳۰۰، شکاری‌های بمب افکن سو-۳۰) چرا که این نگرانی وجود داشت که این تجهیزات علیه اسراییل به کار برود و توازن منطقه‌ای را دچار تغییر کند.
هرچند که سیاست ضدآمریکایی همچنان در مسکو بالاست و غالباً از این مسئله به عنوان ابزار سیاسی هم استفاده می‌شود، اما این مسئله با رویکرد جدید ولادیمیر پوتین از آغاز تابستان سال جاری برای آغاز روابط با واشنگتن در تضاد است. البته این تلاشها پیش از آن نیز با اعزام تام دانیلون، نمایندۀ ویژۀ اوباما به مسکو در ماه می آغاز شده بود.
در واقع۴ فاکتور پیرامون موضع روسیه در قبال بحران سوریه را باید مدنظر داشت: برخی ملاحظات در روابط بین الملل، قضیۀ لیبی، نگرانی از قدرت گرفتن سنی‌ها- که به تازگی متعاقب کودتای نظامیان در مصر اندکی موقعیت‌شان تضعیف شده- و در نهایت رد همۀ چیزهایی که می‌تواند منجر به بی نظمی شود.
کرملین به این نتیجه رسیده است که راه حل بحران سوریه به شیوه‌ای بستگی دارد که در آن جامعه بین الملل در بحران‌های داخلی فعال باشد؛ برای روسیۀ پوتین، تمامیت ارضی یک کشور مفهومی نیست که بتوان دربارۀ آن مذاکره کرد؛ به خصوص اینکه در معرض تهدید قرار گرفتن این تمامیت ارضی منجر به روی کارآوردن رژیم‌های مدنظر آمریکایی‌ها از نوع رژیم‌های جمهوری‌های شوروی سابق و در اطراف این کشور شود.
مقاومت روسیه از سویی ارتباط مهم و معناداری به تحولات لیبی در سال ۲۰۱۱ نیز دارد. در آن زمان، دیمیتری مدودف، با وتو نکردن قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل، راه بر عملیات نظامی غرب علیه معمر قذافی، رهبر لیبی گشود. این مسئله امروز صرفاً به عنوان یک اشتباه از سوی مسکو ارزیابی می‌شود. رهبران مسکو احساس می‌کنند که غرب از سادگی آنها سوء استفاده کرده است؛ روسهایی که در وهلۀ اول پیش از ورود به جنگ در این کشور بر ضرورت حمایت از آن تأکید کرده بودند. سوءتفاهمات در قضیۀ لیبی را باید به مجموعۀ اختلاف نظرهای قدیمی موجود افزود؛ که البته خاطرۀ آن هنوز در روسیه وجود دارد، آنهم در حالیکه مسئلۀ گسترش ناتو به شرق، جنگ کوزوو در سال ۱۹۹۹ و ورود آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز هنوز برای روسها مسائل مهمی است.
از طرفی، در واقع از آغاز بهار عربی، روسیه نگران قدرت گرفتن جریان‌های سنی رادیکال و به خصوص تبعات گسترش آنها در قفقاز شمالی و آسیای مرکزی است؛ تهدیدی که روسها را پس از عقب نشینی ناتو در سال ۲۰۱۴، مجدداً با خطر طالبان روبرو می‌کند.
هنوز نمی توان به صراحت گفت که پیشنهاد روسیه از سوی واشنگتن و پاریس مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، هر چند که طی دو روز اخیر با استقبال آنها از احتمال جنگ کاسته شده است. برای روسها این بازی بسیار مهم است. پیدا کردن راهکاری سیاسی برای بحران سوریه می تواند پرستیژ روسیه را در سطح بین الملل افزایش دهد آنهم در حالیکه این کشور از زمان فروپاشی شوروی منزوی است. از سویی به آن اجازه می‌دهد که به زور در پرونده ایران نیز ورود پیدا کند. پیشنهاد روسیه در صورتی که از سوی دمشق پیگیری شود، می‌تواند فرصت مناسبی برای کاخ سفید و الیزه هم باشد؛ چرا که می‌تواند صفحۀ جدید و آرامی را در روابط روسیه با غرب بگشاید.

منبع : خبر آنلاین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا