آیا اختلال شخصیت اسکیزوئید درمان دارد؟ (همه چیز در مورد آن)

اختلال شخصیت اسکیزوئید (Schizoid Personality Disorder – SPD) یکی از اختلالات شخصیت خوشه الف (Cluster A) است که با الگوی فراگیر انزوای اجتماعی و محدودیت در ابراز هیجانات در روابط بینفردی مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال، که اغلب به عنوان گوشهگیر یا منزوی شناخته میشوند، معمولاً تمایلی به روابط نزدیک ندارند و از فعالیتهای انفرادی لذت میبرند.
این اختلال، برخلاف اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا اسکیزوفرنی، با اختلال در واقعیتسنجی یا تفکر آشفته همراه نیست، بلکه تمرکز اصلی آن بر کنارهگیری عاطفی و اجتماعی است. درک ماهیت این اختلال و بررسی رویکردهای درمانی نوین، برای بهبود کیفیت زندگی این افراد و کاهش سوءتفاهمهای اجتماعی پیرامون آنها، اهمیت حیاتی دارد.
با توجه به ماهیت پایدار و مزمن اختلالات شخصیت، این سوال مطرح میشود که آیا اختلال شخصیت اسکیزوئید قابل درمان است یا خیر. تحقیقات اخیر نشان میدهند که اگرچه “درمان” به معنای تغییر کامل ساختار شخصیت دشوار است، اما مداخلات رواندرمانی هدفمند میتوانند به طور قابل توجهی عملکرد اجتماعی، مهارتهای مقابلهای و رضایت کلی فرد از زندگی را بهبود بخشند. هدف این مقاله، بررسی جامع این اختلال، معیارهای تشخیصی آن، و تحلیل آخرین یافتههای علمی در خصوص اثربخشی روشهای درمانی موجود است.
شیوع، علائم بالینی و معیارهای تشخیصی
اختلال شخصیت اسکیزوئید به عنوان یکی از کمشیوعترین اختلالات شخصیت شناخته میشود. بر اساس مطالعات اپیدمیولوژیک در کشورهای غربی، شیوع این اختلال در جمعیت عمومی بین ۰.۹ تا ۴.۹ درصد تخمین زده میشود . برخی تحقیقات نشان میدهند که این اختلال در مردان کمی شایعتر از زنان است، هرچند که این تفاوت جنسیتی به طور قطعی تأیید نشده است. تشخیص این اختلال معمولاً در اوایل بزرگسالی صورت میگیرد و الگوی رفتاری آن در طول زمان نسبتاً پایدار باقی میماند.
معیارهای تشخیصی DSM-5
تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوئید بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5)، نیازمند وجود یک الگوی فراگیر از جدا شدن از روابط اجتماعی و دامنه محدود ابراز هیجانات در زمینههای میانفردی است که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینههای مختلفی وجود داشته باشد. برای تشخیص، فرد باید حداقل چهار مورد از هفت معیار زیر را نشان دهد :
- نه تمایلی به روابط نزدیک دارد و نه از آن لذت میبرد، از جمله عضویت در یک خانواده.
- تقریباً همیشه فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
- علاقه کمی یا هیچ علاقهای به تجربه جنسی با فرد دیگر ندارد.
- از تعداد کمی از فعالیتها، اگر اصلاً لذتی ببرد، لذت میبرد.
- به جز بستگان درجه اول، دوست صمیمی یا محرم اسراری ندارد.
- نسبت به تمجید یا انتقاد دیگران بیتفاوت به نظر میرسد.
- سردی عاطفی، فاصله گرفتن، یا عاطفه سطحی نشان میدهد.

تفاوتهای کلیدی با اختلالات مشابه
تمایز اختلال شخصیت اسکیزوئید از سایر اختلالات خوشه الف، به ویژه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و اسکیزوفرنی، بسیار حیاتی است. افراد مبتلا به اسکیزوئید، برخلاف اسکیزوتایپال، تحریفهای شناختی یا ادراکی (مانند افکار عجیب و غریب یا سحرآمیز) ندارند. همچنین، برخلاف اسکیزوفرنی، آنها دچار روانپریشی (مانند توهم یا هذیان) نمیشوند. هسته اصلی اسکیزوئید، کنارهگیری و بیتفاوتی است، در حالی که هسته اصلی اسکیزوتایپال، عجیب و غریب بودن و اضطراب اجتماعی است.
رویکردهای نوین رواندرمانی
رواندرمانی، سنگ بنای درمان اختلالات شخصیت است و برای اسکیزوئید نیز به عنوان خط اول درمان توصیه میشود. با این حال، به دلیل ماهیت اختلال (عدم تمایل به روابط و ابراز هیجان)، برقراری رابطه درمانی با این افراد چالشبرانگیز است. هدف درمان، نه تغییر کامل شخصیت، بلکه بهبود عملکرد اجتماعی و افزایش توانایی فرد در تجربه و ابراز احساسات است.
رواندرمانی حمایتی و رابطهمحور
درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید اغلب با رواندرمانی حمایتی آغاز میشود. این رویکرد بر ایجاد یک رابطه درمانی امن و قابل اعتماد تمرکز دارد. درمانگر باید با احترام به نیاز فرد به حریم خصوصی و فاصله، محیطی را فراهم کند که در آن فرد احساس فشار برای صمیمیت نکند.
نکته کلیدی: درمانگر باید به جای تلاش برای “شکستن” دیوارهای دفاعی، به آرامی و با احتیاط، به فرد کمک کند تا ارزشهای خود را درک کرده و مهارتهای اجتماعی ساده و کاربردی را بیاموزد. ایجاد یک اتحاد درمانی قوی، بدون تحمیل صمیمیت، مهمترین عامل پیشبینی کننده موفقیت در این درمانها است .
درمان شناختی-رفتاری (CBT) و اصلاح رفتار
درمان شناختی-رفتاری (CBT) به طور مستقیم برای هسته اصلی اختلال شخصیت اسکیزوئید طراحی نشده است، اما میتواند در بهبود برخی جنبههای عملکردی بسیار مؤثر باشد. این درمان بر روی تغییر الگوهای فکری منفی و آموزش مهارتهای اجتماعی تمرکز میکند.
- آموزش مهارتهای اجتماعی: این بخش شامل آموزش رفتارهای اجتماعی ساده مانند برقراری تماس چشمی، پاسخ دادن به سؤالات و درک نشانههای غیرکلامی است.
- تغییر شناختی: کمک به فرد برای شناسایی و به چالش کشیدن باورهایی مانند “روابط اجتماعی همیشه آزاردهنده یا بیمعنی هستند” و جایگزینی آنها با دیدگاههای واقعبینانهتر.

رویکردهای مبتنی بر شفقت و فراشناخت
تحقیقات اخیر به سمت رویکردهای درمانی جدیدتری متمایل شدهاند که به طور خاص برای مقابله با چالشهای اسکیزوئید طراحی شدهاند. دو نمونه از این رویکردها شامل درمان مبتنی بر شفقت (Compassion Focused Therapy – CFT) و درمان بازتاب فراشناختی (Metacognitive Reflection and Insight Therapy – MERIT) است [۵].
| رویکرد درمانی | هدف اصلی | مکانیسم عمل |
| رواندرمانی پویشی | درک ریشههای عاطفی انزوا | بررسی تجربیات اولیه و الگوهای دلبستگی |
| CBT | بهبود عملکرد اجتماعی | آموزش مهارتهای رفتاری و تغییر باورهای ناکارآمد |
| CFT | افزایش پذیرش خود و دیگران | کاهش شرم و خودانتقادی از طریق شفقتورزی |
| MERIT | بهبود درک از ذهن خود و دیگران | تقویت توانایی فرد برای بازتاب بر حالتهای ذهنی |
دارودرمانی: نقش حمایتی در مدیریت علائم همراه
توجه به این نکته ضروری است که هیچ داروی خاصی برای درمان مستقیم اختلال شخصیت اسکیزوئید وجود ندارد. داروها، ساختار اصلی شخصیت را تغییر نمیدهند، اما میتوانند در مدیریت علائم همراه (Comorbid Symptoms) که اغلب با این اختلال همزمان هستند، بسیار مفید باشند.
مدیریت اضطراب و افسردگی
افراد مبتلا به اسکیزوئید ممکن است به دلیل انزوای طولانیمدت یا ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، دچار اختلالات خلقی مانند افسردگی یا اختلالات اضطرابی شوند. در این موارد، داروهای زیر ممکن است تجویز شوند:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs): برای درمان افسردگی و اضطراب.
- داروهای ضدروانپریشی در دوزهای پایین: در موارد نادر که علائم شبهروانپریشی یا اضطراب شدید وجود دارد، ممکن است داروهای نسل دوم (مانند ریسپریدون یا اولانزاپین) در دوزهای بسیار پایین تجویز شوند تا به کاهش علائم کمک کنند، اما این تجویز باید با احتیاط فراوان صورت گیرد.
آمار و اثربخشی درمان
به دلیل ماهیت انزواطلبانه این اختلال، مطالعات کنترلشده تصادفی (RCTs) در مورد اثربخشی درمانهای اسکیزوئید بسیار نادر است. با این حال، مطالعات موردی و سریهای بالینی نشان دادهاند که رواندرمانی طولانیمدت و سازگار میتواند به نتایج مثبتی منجر شود.
به عنوان مثال، در یک مطالعه موردی، فرد مبتلا پس از بیش از ۶۵ جلسه درمانی توانست عملکرد شغلی و رضایت از زندگی خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشد، هرچند که همچنان ترجیح به انزوای اجتماعی داشت . این نشان میدهد که موفقیت درمانی بیشتر در حوزه بهبود عملکرد و سازگاری تعریف میشود تا “درمان کامل” به مفهوم از بین رفتن تمام علائم.
چالشهای درمانی و پیشآگهی
درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید با چالشهای منحصر به فردی همراه است که موفقیت درمانی را تحت تأثیر قرار میدهد. درک این موانع برای هر دو طرف (درمانجو و درمانگر) ضروری است.
موانع اصلی در مسیر درمان
1.عدم انگیزه برای تغییر: بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوئید، انزوای خود را به عنوان یک مشکل نمیبینند، بلکه آن را یک ترجیح شخصی یا سبک زندگی میدانند. این عدم خودآگاهی یا همنوا بودن با ایگو (Ego-Syntonic)، انگیزه برای شروع یا ادامه درمان را کاهش میدهد.
2.مشکل در ایجاد رابطه درمانی: هسته اصلی اختلال، یعنی بیعلاقگی به روابط صمیمی، مستقیماً بر فرآیند درمانی تأثیر میگذارد. فرد ممکن است در ابراز احساسات یا اعتماد به درمانگر مشکل داشته باشد.
3.بیتفاوتی نسبت به بازخورد: بیتفاوتی نسبت به تمجید یا انتقاد، باعث میشود که روشهای مبتنی بر پاداش و تنبیه درمانی (مانند برخی تکنیکهای رفتاری) اثربخشی کمتری داشته باشند.
پیشآگهی و چشمانداز بلندمدت
پیشآگهی اختلال شخصیت اسکیزوئید به طور کلی پایدار توصیف میشود. این بدان معناست که بدون مداخله، احتمال بهبود خودبهخودی کم است. با این حال، پایداری به معنای عدم تغییر نیست. با رواندرمانی مناسب، افراد میتوانند به سازگاری بهتر و کاهش آسیبپذیری دست یابند.
- بهبود عملکرد شغلی: بسیاری از افراد اسکیزوئید در مشاغلی که نیاز به تعامل اجتماعی کمی دارند (مانند برنامهنویسی، نگهبانی، یا کارهای فنی) بسیار موفق هستند. درمان میتواند به حفظ این عملکرد کمک کند.
- کاهش خطر ابتلا به اختلالات ثانویه: با یادگیری مهارتهای مقابلهای، خطر ابتلا به افسردگی یا اضطراب ناشی از انزوای اجتماعی کاهش مییابد.

چشمانداز آینده
آینده پژوهش و درمان اختلال شخصیت اسکیزوئید به سمت رویکردهای فردمحور و عصبشناختی در حال حرکت است. درک بهتر پایههای زیستی و عصبی این اختلال میتواند به مداخلات دقیقتری منجر شود.
تحقیقات عصبشناختی و ژنتیکی
پژوهشهای آتی احتمالاً بر روی نقش سیستمهای پاداش مغز و بیعاطفگی (Anhedonia) در این اختلال تمرکز خواهند کرد. از آنجا که افراد اسکیزوئید لذت کمی از فعالیتها میبرند، داروهایی که بر مسیرهای دوپامین در مغز تأثیر میگذارند، ممکن است در آینده به عنوان درمانهای کمکی مورد بررسی قرار گیرند. همچنین، مطالعات ژنتیکی در حال بررسی ارتباط این اختلال با سایر اختلالات طیف اسکیزوفرنی هستند تا ریشههای مشترک و متمایز آنها را شناسایی کنند.
توسعه پروتکلهای درمانی تخصصی
نیاز به پروتکلهای درمانی تخصصی برای اسکیزوئید کاملاً احساس میشود. رویکردهای جدیدی مانند درمان مبتنی بر طرحواره (Schema Therapy) که بر طرحوارههای “انزوای اجتماعی” و “محرومیت عاطفی” تمرکز دارند، پتانسیل بالایی برای کمک به این افراد دارند. این پروتکلها باید با هدف افزایش ظرفیت عاطفی و نه صرفاً اجبار به تعامل اجتماعی، طراحی شوند.
سخن پایانی:
اختلال شخصیت اسکیزوئید، با وجود چالشهای درمانی منحصر به فردش، یک وضعیت غیرقابل تغییر نیست. رواندرمانی متناسب و حمایتگرانه میتواند به افراد کمک کند تا با حفظ استقلال و حریم خصوصی خود، به سطحی از عملکرد و رضایت از زندگی دست یابند که برایشان معنادار است. اگر شما یا عزیزانتان با این چالش روبرو هستید، به یاد داشته باشید که جستجوی کمک تخصصی، گام اول در مسیر سازگاری و بهبود است. ما را با نظرات و تجربیات خود در این زمینه همراه سازید.



